نقش شیوه فرزند پروری در خلاقیت کودکان
بسم الله الرحمن الرحيم
نام و نام خانوادگي : فواد قادري
نقش شیوههای فرزندپروری در پرورش خلاقیت کودکان
یکی از مهمترین و اساسیترین ویژگیهای انسان که موجب تمایز و برتری وی از دیگر موجودات گردیده خلاقیت است. اندیشه خلاق، قابلیتی است که میتوان آنرا در تمامی ابعاد زندگی انسان مشاهده کرد. انسان بوسیله همین تفکر خلاق میتواند توانمندیهای خود را افزایش داده، مسائل و مشکلاتش را حل نماید و به سوی کمال و ترقی پیش رود.
شایان ذکر است که خلاقیت قابلیتی است که در همگان وجود دارد اما نیازمند پرورش و تقویت میباشد تا به سر حد شکوفایی برسد. هنسی و آمابیل (1989) طی مطالعاتی اعلام کردند: تحقیقات ما نشان داده است که عوامل اجتماعی و محیطی نقش اصلی را در رشد خلاقیت ایفا میکنند. در واقع بین انگیزههای شخصی و خلاقیت ارتباطی قوی وجود دارد که قسمت زیادی از این گرایش را محیط اجتماعی یا حداقل جنبههای خاصی از محیط تعیین میکنند.
یکی از عوامل محیطی که در روند رشد خلاقیت مؤثر است محیط خانواده یا همان شیوههای فرزندپروری میباشد. کلیگان (1971) معتقد است برای ظهور خلاقیت راههای زیادی در شیوههای فرزندپروری وجود دارد که میتواند باعث ظهور یا محو خلاقیت شود. نحوه تربیت و استفاده از شیوههای دموکراتیک یا مستبدانه، اعمال نحوه انضباط و شیوه ابراز محبت هر کدام به نوعی در پرورش یا سرکوب خلاقیت مؤثر است.
تعریف خلاقیت
|
خلاقيت چیست |
يكي از توانايي هاي فكري ما خلاقيت است. خلاقيت يعني توانايي تجسم پيش بيني و ايجاد ايده ها (پرورش قدرت تصور) و خلق ايده هاي جديد. عامل سن، جنسيت و حتي تحصيلات به عنوان ركورد خوب براي خلاق بودن نيستند بلكه عامل كوشش و نيروي محرك ما بسيار مهم مي باشند. خلاقيت عبارت از چيزي بيش از صرفاً قدرت تصور است بلكه عبارت از قدرت تصوري است كه به نحوي لايتجزا به كوشش و هدف مرتبط شده است. خلاقيت عبارت از نوعي عمليات توقف و حركت و «هر وقت توانستي آن را بگير» مي باشد بنابراين در اين زمينه هرگز نمي توانيم به اندازه كافي دقيق باشيم تا بتوانيم روش خلاقيت را علمي قلمداد كنيم. در تمام مدت كار بايد سرعت را تغيير دهيم ابتدا با جديت و تحت فشار به كار مي پردازيم. سپس اجازه مي دهيم كه جريان ما را با خود ببرد، سپس دوباره تحت فشار به كار ادامه مي دهيم. معذلك مطمئن ترين روش ارزيابي عبارت از آزمايش كردن ايده هايمان است، و امر تدبير بهترين راه آزمايش، خود مبارزه اي براي خلاقيت است.
چون هر مساله غير رياضي مملو از عوامل متغير و غير قابل لمس است. اين خود دليلي است براي اين كه روش خلاقيت را نمي توان به نحو غيرقابل انعطافي به صورت سيستماتيك درآورد. خلاقيت برابر است با تفكر.
پرورش خلاقیت
جستجوي صحيح حقيقت مستلزم فكر باز و به نحو گسترده اي در مسير جريان مربوط قرار گرفتن است و جستجوي ما بايد عميق تر از صرفاً احساس كردن مطلب باشد بايد به عمق چگونه و چراي موضوع وارد شويم. صرف مشاهده يك محصول جالب چيزي به انبان خلاقيت ما نمي افزايد. ليكن در صورتي كه دريابيم محصول چگونه كار مي كند و چرا مورد توجه قرار گرفته است ممكن است سرنخ يك رشته فكري را به دست دهد كه قدرت تصور ما آن را به طلا تبديل نمايد. جستجوي ما بايد شامل نقشه هاي شكست خورده نيز بشود زيرا ايده هاي خوب غالباً با تفحص در علل شكست افشا مي گردند. گشادگي فكر آنقدر براي خلاقيت حائز اهميت است كه گاهي بايد عواملي را كه ممكن است مغز ما را در جستجوي ايده ها ببندد از خود دور كنيم. گاهي بايد فكر خود را با مسدود كردن محيط باز نگهداريم مانند پاستور كه وقتي به جنوب فرانسه براي يافتن علت بيماري كرم ابريشم مراجعه كرد، نظريات پرورش دهندگان كرم ابريشم او را قانع نكرد و آنها نتوانستند نظريات خود را به او بقبولانند اگر وي اين نظريات را قبول مي كرد هرگز قادر به يافتن پاسخي با ارزش نمي شد. هدف خود را گشاده كردن فكر (گشاده فكر بودن) قرار دهيد. هشيارانه در انتظار ظن هاي خلاق خود باشيد و هرگاه چنين ظني در آستانه ضمير آگاهتان ظاهر شد با آغوش باز از آن استقبال كنيد اين كار يك روزه شما را به نابغه اي تبديل نخواهد كرد ليكن تضمين خواهد كرد كه به شما در يافتن گنجينه اي از ايده ها كه در اعماق مغزتان مخفي است كمك كند.
خلاقیت از جمله موضوعاتی است که تا کنون درباره ماهیت و تعریف آن بین محققان و روانشناسان توافقی به عمل نیامده است. این پدیده انعطافپذیرتر و معتبرتر از آن است که به آسانی قابل تعریف باشد، به همین جهت آنرا در زمینههای گوناگون وبه معانی مختلف بکار بردهاند.
بررسی تعریف خلاقیت نشان میدهد بعضی به ویژگی شخصیتی افراد، بعضی به فرایند و برخی نیز به نتیجه و محصول خلاقیت اشاره میکنند.
از نظر تونی پروکتور (1999) که تعریفی به نقل از ورتهایمر (1945 ، 1959) بیان میکند خلاقیت عبارت است از «توانایی پرداختن به یک موضوع با نگاهی جدید و متفاوت» و بعبارتی «فرایند شکستن و دوباره ساختن دانش خود درباره یک موضوع و بدست آوردن بینش جدید نسبت به ماهیت آن.» (به نقل از گلستان هاشمی، 1382 ، ص 14)
کمیته مشورتی ملی خلاقیت و پرورش فرهنگی7 (1999) خلاقیت را چنین تعریف کردهاست: «طرح تجسم خلاق باید به نوعی باشد که هم از اصالت و هم از ارزش برخوردار باشد.» (به نقل از کرفت، 2000، ص2).
اخیراً نیز محققان به بعد اجتماعی و محیطی خلاقیت توجه کردهاند و اعتقاد دارند که نمیتوانیم خلاقیت را بدون توجه به بعد اجتماعی آن تعریف و تشریح کنیم.
سیکزنتمی هال (1989) میگوید: ما نمیتوانیم به افراد و کارهای خلاقانه آنان جدا از اجتماعی که در آن فعالیت میکنند بپردازیم زیرا خلاقیت هرگز نتیجه عمل فرد به تنهایی نیست. بنابراین محیط نقش بسزایی در ظهور خلاقیت دارد.
راههای پرورش و رشد خلاقیت در کودکان:
-1 احترام به سوالات عادی و غیر عادی کودکان.
2-جواب باید طوری باشد که کودک را به سوالهای
تازه هدایت کند.
3- به کودکان نشان دهیم که عقاید آنان با ارزش است.
4- تدارک فرصتهای مناسب برای یادگیری مبتکرانه و قدردانی از این نوع یادگیریها.
5- گاهی اوقات یادگیری باید بدون ارزشیابی باشد.
6- تکمیل کردن اشیاء و امور ناکامل
7- مشاهده اشیاء از نزدیک و دستمالی کردن آنها.
8- احترام به تخیلات کودک
خانواده و خلاقیت
خانواده یکی از بسترهای مهم در رشد و پرورش خلاقیت میباشد. از آنجا که کودک حساسترین مراحل رشد خلاقیت را در محیط خانه سپری میکند. محیط مناسب خانوادگی، شیوه و نگرشهای صحیح فرزندپروری در رشد و شکوفایی خلاقیت سهم مهمی ایفا میکند.
در واقع والدین از طریق درگیر شدن در فعالیتهای خلاق کودک در رشد خلاقیت او سهیم هستند. در محیط خانه به فعالیت کودک ارزش داده، آن را پرورش میدهند و تجربههای خلاقانه را در محیط بیرون از خانه برای او فراهم میآورند. بدون برخورداری از یک نگرش خلاقانه غیرممکن است که والدین بتوانند اهمیت رفتار خلاقانه کودک خود را درک کنند. والدین میتوانند از طریق بازی، کار کردن با کودک و کتاب خواندن برای او موقعیتهایی را برای رشد رفتار خلاقش فراهم سازند و او را تشویق کنند تا درباره عقاید و حوادث روزمرهاش صحبت کند. این گفتگوها و تفکر درباره آن به کودک این فرصت را میدهد تا دنیای اطراف خود را بهتر درک کند بدین طریق والدین در رشد خلاقیت کودک عامل بسیار مؤثری محسوب میشوند.
|
شیوههای فرزندپروری شیوههای فرزند پروری به رفتار والدین و رابطه آن با صفات مختلف فرزندانشان اشاره میکند. به نظر دالین (1999) شیوههای فرزندپروری که والدین بکار میبرند بر رشد خلاقیت و شناخت و زندگی آینده کودکان تأثیر بسزایی دارد. شیوههای فرزندپروری اعمال فعالیتهای پیچیده و رفتارهایی مؤثر بر فرایند رشد کودک را شامل میشوند. نتیجهگیری |
خلاقیت قابلیتی است که در نتیجه ارتباط متقابل محیط درونی و بیرونی فرد به مرحله ظهور میرسد و خانواده نخستین و مهمترین محیط اجتماعی است که کودک در آن چشم به دنیا باز میکند پس در پرورش و تقویت خلاقیت نقش بسزایی دارد.
در این راستا شیوههای فرزندپروری والدین یک عامل مؤثر محیطی در رشد و پرورش خلاقیت کودکان است تاجائیکه محیطهای دموکراتیک یا محیطی که به تفکر و تصمیمگیری کودک احترام میگذارد، عاملی برای تشویق کودک در جهت کشف کنجکاوی در محیط اوست و از استعداد کودک برای پیشرفت وی استفاده میکند. رایت (1987) نیز بیان میکند: پاسخ دادن به سؤالات کودک، غنی کردن محیط و برانگیختن توانایی وی باعث تحرک تفکر خلاق او میشود.
کراس و رینر (1979) به آزمون فرضیاتی درباره ارتباط میان خلاقیت کودکان و شیوههای فرزندپروری والدین پرداخته و دریافتند که مادران کودکان خلاق برای حل مشکلات کودکانشان فعالانه برخورد میکنند و مادران غیر فعال با مسایل محتاطانه و یا با مقاومت درگیر میشوند. همچنین آنها دریافتند که برخلاف فرضیات موجود پدران کودکان خلاق آسانگیر بوده و به هیچ وجه دیکتاتور نیستند.
با توجه به بررسیهای موجود در مقایسه بین این سه گروه شیوههای فرزندپروری، میتوان نتیجه گرفت الگوی دموکراتیک بیشترین تأثیر را در رشد و پرورش خلاقیت کودکان دارا است. پس لازم است جامعه، آگاهی خانوادهها را در زمینه شیوههای فرزندپروری دموکراتیک بالا برد تا آنها بتوانند فرزندان خلاق، نوآور و با اعتماد بنفس بالا بار آورند تا در جهت پیشرفت و ترقی موثر باشند
دبیرآموزش وپرورش منطقه ی زیویه از دیار دهگلان